- رو ساختن
- شرمنده شدن و خجالت کشیدن
معنی رو ساختن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تازه بنا کردن، تعمیر کردن
شرمنده شدن و خجالت کشیدن
ادای دین، بیرون شدن از ضمانت
آماده کردن مهیا کردن، یا در ساختن تنگ خانه در کنج اطاق جای گرفتن
فرمانبردار کردن، نرم کردن
روانه کردن، کاری را روبراه کردن
وقت گذرانیدن تعلل کردن
جسارت داشتن پر رو بودن: (رو داری این حرف را یه من بزنی)
چیزی را بشکل گلوله های کوچک در آوردن، دارویی را بصورت حب در آوردن
شب کردن
جسارت داشتن، پررو بودن
مغلوب شدن در شرط و قمار
رو گرداندن، از کسی یا چیزی روی برگردانیدن، کنایه از اعراض کردن، پشت کردن، کنایه از گریختن، فرار کردن
روان کردن، جاری کردن، جریان دادن، روانه کردن
پر کردن، انباشتن، چیزی را در ظرفی ریختن یا جا دادن که تمام آن را فرا گیرد، آکندن، آگندن، آکنیدن
ساختن
تهیه کردن گچ جهت ساختمان
چیزی را که بر آن گرو بسته اند بحریف باختن مغلوب شدن در بازی یا شرط: ، گرو گذاشتن: تا بتوان گرومباز، قمار کردن
وضو گرفتن پاد یابیدن وضو گرفتن
تازه ساز نو ساز جدید البنا
مجددا ساختن باز ساختن، حاجت کسی را برآوردن